داســـــــتان زیبای پیـــــــرمرد عاشـــــــق!
 
درباره وبلاگ


با سلام خدمت بازدیدکنندگان عزیز,امیدواریم که از دیدن این وب سایت لذت برده باشید و با نظرات پربارتان ما را یاری فرمایید. مدیریت وب سایت شهید نیما سرمد
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 131
بازدید کل : 51375
تعداد مطالب : 68
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید



<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 131
بازدید کل : 51375
تعداد مطالب : 68
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1





مدت زمان حضور شما در سایت:
شـــــهید نیــــــما ســــــــرمد




 

 

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازشما عکسبرداری بشود تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشد.
پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!
پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد!
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی‌داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت:
اما من که می‌دانم او چه کسی است
..!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:39 ::  نويسنده : محمدعلی