درباره وبلاگ


با سلام خدمت بازدیدکنندگان عزیز,امیدواریم که از دیدن این وب سایت لذت برده باشید و با نظرات پربارتان ما را یاری فرمایید. مدیریت وب سایت شهید نیما سرمد
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 122
بازدید کل : 51366
تعداد مطالب : 68
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید



<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 122
بازدید کل : 51366
تعداد مطالب : 68
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1





مدت زمان حضور شما در سایت:
شـــــهید نیــــــما ســــــــرمد




 

روزی از روزها، شخص شصت ساله ای حساب و کتاب عمرش را می کرد تا حدس بزند در طول عمر، گناهانش چه اندازه است. او بعد از قدری تأمل با خود گفت:

ـ حدود شصت سال از عمرم می گذرد؛ یعنی نزدیک به بیست و دو هزار روز عمر کرده ام. اگر در هر روز فقط یک گناه کرده باشم، اکنون چیزی حدود بیست و دو هزار گناه دارم. وای بر من که با چنین بار عظیمی از گناه می خواهم به سفر آخرت بروم!

شخص مذکور پس از این محاسبه و آگاه شدن بر احوال خویش، فریادی بر کشید و سپس از هوش رفت و فوت کرد.
 

                                  

نیکوکاری فرزند، عذاب پدر را برطرف کرد

روزی از روزها حضرت عیسی بن مریم «علیه السلام» از قبرستانی می گذشت که مشاهده کرد صاحب قبری را خداوند عذاب می کند.

حدود یک سال از این واقعه گذشت و حضرت عیسی (ع) بار دیگر از آن قبرستان عبور کرد و به کنار همان قبری رفت که صاحب آن را عذاب می کردند. حضرت عیسی (ع) متوجه شد که دیگر عذابی در کار نیست؛ بنابراین، از خداوند سوال کرد:

ـ پروردگارا! سال پیش که از اینجا عبور می کردم، صاحب این قبر در عذاب بود؛ ولی امسال عذابی برای او نیست. چه شده است که عذاب از این شخص برداشته شده است؟

از طرف خداوند به حضرت عیسی (ع) وحی رسید که صاحب این قبر فرزندی دارد که سال پیش به حد بلوغ نرسیده بود؛ ولی اکنون به سن بلوغ رسیده است و کارهای نیکو می کند. به همین دلیل عذاب از پدرش برداشته شده است.



جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:21 ::  نويسنده : محمدعلی

 

 

 

۱- وَلَا رَطْبٍ وَ لَا يَابِسٍ اِلّا فِي كِتَابٍ مُبينٍ . ( انعام ۵۹ ) .


۲- وَ نَزّلنَا عَلَيكَ الكِتَابَ تِبيَاناً لِكُلِ شَي هُدي و رَحْمَة وَ بُشْرَي لِلْمُسْلِمِينَ . ( نحل ۸۹) .


۳- وجود ۱۶۰ آيه در مورد تغذيه در قرآن كريم .
۴- وجود چهار كلمه‌ فلينظر در قرآن كريم .
۵- اختصاص دو كلمه فلينظر به غذاي انسان .
۶- وجود چهار كلمه شفا در قرآن .
۷- شِفا يعني درمان، بهبودي و سلامتي.
۸- شَفا يعني بيماري و كسالت و از دست دادن سلامتي.
۹- اختصاص شفا به يكي از مواد غذائي ( عسل ).
۱۰- اختصاص شفا به قرآن در سه مورد ديكر .
۱۱- بدون غذا زندگي و ادامه حيات مفهومي ندارد = مرگ .
۱۲- غذاي انسان داروي او و داروي او غذايش بايد باشد .
۱۳- نوع تغذيه در رفتار و اعمال انسان تاثير بسزائي دارد .
۱۴- از اهميت غذا اين كه در زندگي اخروي به انسان آن را به عنوان پاداش مي دهند.

 

توضيح چهارده مورد فوق

۱-
هيچ تر و خشكي نيست كه در قرآن نباشد، اين آيه جامع و كامل بودن اين كتاب را ميرساند و بيان كننده كليه امورات زندگي و هر چيزي كه در زندگي انسان به آن نياز پيدا مي كند. اين آيه يكي از معجزات بزرگ الهي در قرآن كريم است. (دقت شود).

۲- خداوند متعال كتابي را براي ما انسانها فرستاد كه بيان كننده تمام مطالب در كليه زمينه ها است، علاوه بر آن مايه هدايت و رحمت و بشارت براي كل مسلمين بوده و در صورت درك و فهم اين كتاب و بكار گيري آن به سعادت و سلامت و موفقيت عظيمي خواهند رسيد.

۳- وجود (۱۶۰) آيه در زمينه غذا، اهميت غذا را مي رساند كه خداوند متعال چقدر به انسان ارزش قائل است و چقدر به سلامت و سعادت او علاقمند است.

۴- چهار كلمه فلينظر در قرآن كريم نشان دهنده اهميت موضوع است كه معمولاَ ما مسلمين از اين نكات با عظمت هشداري بي بهره ايم! چرا در مورد قرآن تفكر و تدبر نداريم.

توجه :
فلينظر از نظر دستوري فعل امر بوده و انسان را ملزم به تحقيق و تدبر دراين زمينه مي كند.
دو مورد از فلينظرها را خداوند به غذاي انسان اختصاص داده است. (دقت شود).

الف : يك مورد به نوع غذاي انسان اختصاص داده شده است. (سوره مباركه عبس آيه ۲۴).
ب : يك مورد به كيفيت غذاي انسان اختصاص داده شده است. (سوره مباركه كهف آيه ۱۹).
ج : يك مورد به خلقت انسان اختصاص داده شده است. (سوره مباركه ‌طارق آيه ۵).
د : يك مورد به اعمال انسان اختصاص داده شده است. (سوره مباركه حج آيه‌ ۱۵).

از اين چهار كلمه فرمول رياضي زير بدست مي آيد:

( خلقت انسان + اعمال انسان = غذاي انسان )

نتيجه:
الف : اختصاص كلمه فلينظر دو بار به غذاي انسان نشانگر اهميت بالاي غذا ست!
ب : در صورت حذف غذا، خلقت مفهوم خود را از دست خواهد داد!
ج : غذاي انسان برابر با خلقت و اعمال اوست!

۵- در قرآن كريم چهار بار كلمه شفا بيان شده است .
الف : سوره مباركه آل عمران آيه ‌۱۰۳
ب : سوره مباركه‌ توبه آيه‌ ۱۰۹
ج : سوره ‌مباركه اسراء آيه ۸۲
د : سوره مباركه نحل آيه ۶۹

نتيجه:
اختصاص شفا به مواد غذائي مانند عسل كه حقيقتاً جاي تامل و بررسي است.
اختصاص سه مورد ديگر به قرآن كه در واقع  ِشفا به اين چهار مورد است.

(غذا و كلام الهي است).
حقيقتاَ براي هيچ موجودي زندگي بدون غذا ممكن نيست. بدون غذا امكان ادامه حيات امر محالي است.

۶- در حقيقت غذاي انسان داروي اوست و داروي او غذاي اوست!
در جهان خلقت مي بينيم و پر واضح است كه حيواناتي كه در نقاط مختلف جهان زندگي مي كنند نياز به دارو ندارند و معمولاَ بيمار نمي شوند.

توجه:
همه موجودات در جهان هستي طبق غريزه و فطرت خود غذا مي خورند. به جز انسان كه از غريزه و فطرت خود عدول مي كند و هرج و مرج را اشاعه مي دهد. (روم ۳۰)

۷- نوع تغذيه در رفتار و كردار آدمي اثر بسزائي دارد و مي تواند او را سخي و يا شقي كند.
خداوند متعال در اين زمينه بيان زيبائي دارد، كه مي فرمايد:

يَا اَيّهَا الرّسُلِ كُلُوا مِنَ الطّيّبَاتِ وَاعْمَلوا صَالِحاً اني بِمَا تَعْمَلونَ عَليمٌ. ( سوره مباركه مومنون آيه‌ ۵۱).

يا در جاي ديگر خداوند متعال چنين مي فرمايد:

مَيْتَهً اَوْ دَمَاً مَسْفوحاً اَو لَحْمِ خِنزير فَانّه رِجْسٌ. ( سوره‌ مباركه انعام آيه‌ ۱۴۵).

نتيجه: از دو آيه‌ فوق چنين مي گيريم كه غذاي روزمره انسان چقدر در زندگي تاثير بسزائي را دارد!
الف : مي تواند او را سعادتمند كند و به سرچشمه‌ نور و حكمت سوق دهد. (پيامبر اسلام (ص) ).
ب : همچنين انسان شقي و پليدي ببار آورد. (نوع تغذيه).

۸- خداوند كريم به انسانها در سراي آخرت بر مبناي اعمالي كه انجام داده اند پاداش و جزا مي دهد، از جمله:
به نيكو كاران چنين پاداشي را در نظر گرفته است:

وَ فَاكِهَةٌ مِمّا يَتَخَيّرُونَ . وَ لَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهونَ . وَ حُورٌ عين . كَاَمْثَالِ الّلُولُوِ المَكْنُون . جَزَاٌ بِمَا كَانُوا يَعْمَلونَ . ( سوره مباركه واقعه آيات ۲۰ تا ۲۴).

نتيجه
: در اين آيات مي بينيم كه خداوند عظيم الشان به انسانهاي نيكو كار ابتدا غذا را پاداش مي دهد، سپس نعمتهاي ديگر را ارزاني مي دارد. (دقت شود).
اما خداوند كريم به بد كاران چنين جزائي را مي دهد .

لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زُقّوم. (سوره مباركه واقعه آيه ۵۲).

نتيجه
: باز در اين آيه مي بينيم كه خداوند به بدكاران به عنوان جزا غذا (زقوم) مي دهد.
باز هم به اهميت غذا پي مي بريم كه چه در بهشت و چه در جهنم و چه در اين جهان غذا حرف اول را مي زند و بدون غذا در هيچ جهاني زندگي امكان پذير نيست!

ضمناً ياد آورمي  شويم كه ممكن است افراد ناآگاه و مغرض چنين مطلبي را عنوان كنند كه چرا صحبتي از ائمه معصومين (ع) به ميان نيامده است و آن را مستمسك قرار دهند و از آن استفاده سوء نمايند!
در جواب اينگونه افراد بايد عنوان كنيم كه وقتي صحبت از قرآن مي شود در حقيقت عترت در دل قرآن نهفته است، زيرا پيامبر گرامي در اين مورد مي فرمايد:

(اِنّي تَاركٌ فيكُمُ الثَّقَلَينِ كِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتي وَ اَهْلَ بَيتي لَنْ يَفْتَرِقَا … )

در حقيقت كلمه ( لَنْ ) نفي ابد است. يعني قرآن و عترت تا ابد از يكديكر جدا شدني نيستند. (دقت شود).

جالب توجه اينكه ائمه معصومين (ع) چقدر در مورد غذا و بهداشت آن توصيه كرده اند و ما انسانها را به رعايت آن تشويق نموده اند.

حضرت علي (ع) در اين مورد كلام گهر باري دارد كه مي فرمايد: ( وصيتي است براي فرزندان خويش) در حقيقت توصيه ايست براي ما انسانها، با رعايت اين نسخه از طبيب بي نياز خواهيد شد.

(نسخه حضرت علي (ع) براي پيشگيري از بيماريها)
¤ تا زماني كه گرسنه نشده ايد سر سفره ننشينيد.
¤ كمي قبل از سير شدن دست از غذا برداريد.
¤ هنگام خواب اجابت مزاج كنيد.
با رعايت سه مورد بالا در عمل مي بينيم كه پيشگيري از بيماريها به راحتي انجام مي گيرد.

توجه: در عمل مي بينيم كه ائمه معصومين (ع) براي پيشگيري و درمان غذا را توصيه مي كنند و دقيقاً با قرآن كريم سنخيت كامل دارد!



جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:19 ::  نويسنده : محمدعلی

جوانان ایرانی گل کاشتند      
نوشته شده توسط خبرنگار وصال   
یکشنبه, 10 اردیبهشت 1391 ساعت 16:25

بیش از 1 میلیون جوان ایرانی به صفحه فیس بوک پادشاه عربستان هجوم آوردند و با قرار دادن کامنت هایی نظیر "PERSIAN GULF FOR EVER" پادشاه عربستان را مجبور به بستن صفحه فیس بوک خود کردند.

 

 

 

بلاغ - به گزارش همراهان نیوز، جوانان ایرانی به صفحه  فیس بوک پادشاه عربستان هجوم آوردند و با قرار دادن کامنت "PERSIAN GULF FOR EVER" پادشاه عربستان را مجبور به بستن صفحه فیس بوک خود کردند.

بعد از حرف و حدیث های چند کشور عربی در مورد خلیج فارس ما ، و نیز اظهارات رییس پلیس امارات به عنوان عروسک خیمه شب بازی آمریکا و عربستان صعودی جوانان ایرانی به صفحه  فیس بوک پادشاه عربستان هجوم آوردند و با قرار دادن کامنت "PERSIAN GULF FOR EVER" پادشاه عربستان را مجبور به بستن صفحه فیس بوک خود کردند وقرار است اینبار برای صفحه فیس بوک شبکه العربیه کامنت قرار دهند تا آنها هم مجبور به بستن صفحه خود شوند

 



15 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 1:43 ::  نويسنده :

 

مردی صبح زود بیدار شد تا نمازش را در خانه ی خدا (مسجد) بخواند.لباس پوشید و راهی خانه خدا شد،در راه به مسجد مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد.او بلند شد به خانه برگشت و لباس هایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.در راه دوباره در همان نقطه زمین خورد.باز هم به خانه برگشت و لباس هایش را عوض کرد و راهی مسجد شد.در راه به مسجد با مردی چراغ به دست مواجه شد،و از آن مرد پرسید شما که هستید،مرد پاسخ داد:من دیدم که شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید،از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.مرد اول از او به طور فراوان تشکر میکند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه میدهند.همین که به مسجد رسیدند مرد اول از مرد چراغ بدست درخواست میکند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری میکند.مرد اول درخواستش را دو بار دیگر تکرار میکند و مجددا همان جواب را میشنود. مرد اول سوال میکند که چرا نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند،مرد دوم پاسخ داد(من شیطان هستم).مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.شیطان در ادامه توضیح میدهد:من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم. وقتی شما به خانه رفتید و خود را تمیز کردید و به راهتان به مسجد برگشتید خداوند تمام گناهانتان را بخشید.من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم،و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد،بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید و بخاطر آن خداوند همه گناهان خانواده ات را بخشید.من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما شوم، آنگاه خداوند گناهان تمام دهکده تان را خواهد بخشید.بنابراین من سالم رسیدن شما را به خانه خدا مطمئن ساختم.

نتیجه اخلاقی:

کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیندازید.زیرا هرگز نمیدانید چقدر اجر و پاداش ممکن است از مواجه با سختی های در حین تلاش به انجام، کار خیر دریافت کنید.پارسایی شما می تواند خانواده و قوم تان را به طور کلی نجات بخشد،این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.



پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:42 ::  نويسنده : محمدعلی

 

 

پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند.
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازشما عکسبرداری بشود تا جائی از بدنت آسیب و شکستگی ندیده باشد.
پیرمرد غمگین شد، گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست.
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند.زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود!
پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد!
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی‌داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت:
اما من که می‌دانم او چه کسی است
..!



پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:39 ::  نويسنده : محمدعلی

 

مردمسنی به همراه پسر25ساله اش درقطارنشسته بود.درحالی که مسافران درصندلی های خودقرارداشتند,قطارشروع به حرکت کرد.

به محض شروع حرکت قطار,پسر25ساله اش که درکنار پنجره نشسته بود,پرازشوروهیجان شد.دستش راازپنجره بیرون برد ودرحالی که هوای درحال حرکت رابا دست لمس میکرد,فریاد زد: پدرنگاه کن درختهاحرکت می کنن.

مرد مسن بالبخندی هیجانی پسرش راتحسین کرد.

کنارمردمسن,زوج جوانی نشسته بودند که حرف های پدروپسر رامی شنیدند واز حرکات پسرجوان که ماند یک کودک پنج ساله رفتارمیکرد,متعجب شده بودند.ناگهان جوان دوباره باهیجان فریادزد:پدرنگاه کن دریاچه,حیوانات وابرهاباقطار حرکت میکنن.

زوج جوان پسررابادلسوزی نگاه می کردند.باران شروع شد.چندقطره روی دست جوان چکید.اوبالذت آن رالمس کرده چشم هایش رابست ودوباره فریادزد:پدرنگاه کن باران میبارد,آب روی من چکید.

زوج جوان دیگرطاقت نیاوردند وازمرد مسن پرسیدند:چراشمابرای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید؟مردمسن گفت: ماهمین الان ازبیمارستان برمی گردیم.امروزپسرمن اولین باردرزندگی می تواند ببیند...


 



پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:25 ::  نويسنده : محمدعلی

 

هر زمان شایعه ای را شنیدید و یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید،این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید...

روزی فیلسوف بزرگی که از آشنایان سقراط بود،با هیجان نزد او آمد و گفت: سقراط میدانی

در مورد یکی از شاگردانت چه شنیده ام؟

سقراط پاسخ داد لحظه ای صبر کن. قبل از این که به من چیزی بگویی از تو میخواهم آزمون کوچکی را که نامش سه پرسش است پاسخ دهی.مرد پرسید: سه پرسش؟ سقراط گفت بله درست است.

قبل از اینکه راجع به شاگردم با من صحبت کنی ، لحظه ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم.

اولین پرسش حقیقت است.کاملا مطمئنی که آنچه را که می خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟مرد جواب داد نه،فقط در موردش شنیده ام.سقراط گفت:بسیار خوب پس واقعاً نمی دانی که خبر درست است یا نادرست.

حالا بیا پرسش دوم را بگویم،،،،پرسش خوبی،،،،آنچه را که در مورد شاگردم می خواهی بگویی،خبر خوبی است؟مرد پاسخ داد نه برعکس.سقراط ادامه داد:پس می خواهی خبر بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟مرد کمی دستپاچه شد و شانه بالا انداخت.

سقراط ادامه داد: و اما پرسش سوم سودمند بودن است.آن چه را که می خواهی بگویی ، برایم سودمند است؟مرد پاسخ داد نه،

سقراط نتیجه گیری کرد:اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند است،پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟


پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 19:58 ::  نويسنده : محمدعلی

                 



پنج شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:29 ::  نويسنده : محمدعلی

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 7 صفحه بعد